1. لطفاً خودتون رو معرفی کنید.
من صادق باقری‌نژاد هستم، فرزند ارشد خانواده‌ام. فارغ‌التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه امیرکبیر در مقطع لیسانس و فوق‌لیسانس.
زندگی من معمولاً پر از مشغله‌ست و همیشه سرم شلوغه! به‌طور کلی آدمی چند وجهی هستم و معمولاً در حال انجام همزمان چند کار مختلف هستم، گرچه این شیوه کار شاید بهترین نباشه ولی من اینجوریم!
علاقه زیادی به بازی‌های کامپیوتری دارم و وقت‌های آزادم رو با بازی فوتبال، به‌خصوص نسخه PES2006 می‌گذرونم. به‌طور کلی نوستالژی‌بازم و این بازی برای من همیشه جذابیت داشته.
کتاب‌های شعر فارسی رو خیلی دوست دارم و به‌ویژه داستان‌های ایرانی رو نیز می‌پسندم.
فیلم‌بازم و حتی سال‌ها پیش ترجمه سریال هم انجام می‌دادم. خاطرات خون‌آشام یکی از سریال‌هایی بود که زیرنویس‌های من رو حتماً دیدید.
یکی از ویژگی‌های اخلاقی من اینه که اصلاً علاقه‌ای به غیبت ندارم. نه فقط راجع به خودم، بلکه از نظر اخلاقی دوست ندارم درباره هیچ کسی غیبت بشه، اما در عین حال برای خودم آزاد می‌دونم که در صورت لزوم نظر خودم رو درباره افراد بگم…!!
یادگیری یک ساز موسیقی یکی از اهداف من هست و به خودم قول دادم که در سال ۱۴۰۴ این اتفاق رو رقم بزنم.
2. درباره سابقه کاری خودتون و تجربه‌هایی که در زمینه فروش دارید توضیح بدید.
من از سال ۱۳۹۴ وارد حوزه فروش و بازاریابی شدم. شروع کارم اتفاقی بود. در ابتدا به عنوان کارمند پتروشیمی در عسلویه مشغول بودم، اما به دلیل آشنایی با افراد درست، تصمیم گرفتم که مسیر شغلی‌ام رو تغییر بدم و وارد دنیای فروش شدم.
ابتدا به عنوان کارشناس فروش تلفنی کار می‌کردم و امروز خودم رو مهندس فروش می‌دونم.
پس از ۲ سال کار در پتروشیمی جم که بزرگ‌ترین تولیدکننده الفین در دنیاست، وارد صنعت جاروبرقی صنعتی شدم. از سال ۹۴ تا ۹۷ مهندس فروش شرکت دپوریکو و سیبیلیا ایتالیا در ایران بودم. در سال ۹۸ به شرکت نیلفیسک پیوستم و مدیر فروش آن شرکت در ایران شدم.
تمام این شرکت‌ها در زمینه تولید مکنده‌های صنعتی فعالیت دارند و این تجهیزات در صنایع مختلف مانند نفت، پتروشیمی، داروسازی، صنایع غذایی و فولادی کاربرد دارند.
بعد از شناخت کامل از محصولات و بازار آن در ایران، به همراه دو نفر از دوستانم شرکت «تصمیم وکیوم» رو تاسیس کردیم. امروز در این شرکت به عنوان مدیر دیجیتال مارکتینگ مشغول به کار هستم.
ما در تصمیم وکیوم توانستیم فروش بسیار خوبی داشته باشیم. در سال ۱۴۰۳ موفق به فروش ۱۰۰ میلیارد تومان شدیم و حدود ۳۰٪ از سهم بازار این محصول رو به خودمون اختصاص دادیم.
یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای ما در فروش، موفقیت در حوزه داروسازی و زیست‌اکولوژی بود. همچنین در مهندسی فروش موفق به بستن چندین قرارداد بزرگ با شرکت‌های پتروشیمی شدیم.
نقطه عطف من در این مسیر، ارائه تجهیزاتی بود که ارتباط مستقیم با سلامت مردم، به‌ویژه کارخانه‌های داروسازی داشت.
به‌طور کلی، مهم‌ترین ویژگی من در فروش توانایی جلب نظر مشتری در قراردادهای بزرگ است.
3. چگونه وارد دنیای فروش شدید و اولین تجربه‌های شما در این زمینه چه بود؟
ورود من به دنیای فروش خیلی غیرمنتظره بود. من در ابتدا در پتروشیمی کار می‌کردم، ولی پس از آشنایی با چند نفر که در صنعت فروش فعالیت می‌کردند، تصمیم گرفتم که از مسیر مهندسی خارج بشم و وارد دنیای فروش بشم.
اولین تجربه‌های من در این مسیر، به عنوان کارشناس فروش تلفنی بود. اما خیلی زود متوجه شدم که دنیای فروش پیچیده‌تر از چیزی است که فکر می‌کردم.
چالش‌هایی که در ابتدا با آن‌ها روبه‌رو شدم، شامل مدیریت ارتباط با مشتریان و آشنایی با جزئیات دقیق محصولاتی بود که می‌فروختم. این چالش‌ها باعث شد که تجربه‌های زیادی به دست بیارم و راه‌حل‌های متنوعی برای مشکلات فروش پیدا کنم.
4. دیدگاه شما درباره فروش چیست و فروش را چگونه می‌بینید؟
من به فروش به عنوان یک فرآیند پیچیده و استراتژیک نگاه می‌کنم. برای موفقیت در فروش، تسلط کامل بر محصول و شناخت نیازهای دقیق مشتری الزامی است.
من معتقدم که در دنیای فروش، یک مهندس فروش باید با جدیدترین تکنولوژی‌ها و روش‌های فروش آشنا باشه و باید رقبا رو در داخل و خارج کشور بشناسه.
در نهایت، مهارت‌های انسانی مثل ارتباط مؤثر و درک نیازهای مشتری، برای موفقیت در فروش از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
5. آیا جمله یا توصیه‌ای دارید که همیشه به آن اعتقاد دارید و برای دیگران الهام‌بخش باشد؟
بله. همیشه به تیمم و همکارانم می‌گم که “آیا این کار سخت است؟”
معمولاً جواب می‌دهند: “بله، فروش سخت‌ترین کار ممکن است.”
و من همیشه جواب می‌دهم: “اگر این کار سخت نبود و آسان بود، همه افراد جامعه به فروش می‌پرداختند و پول‌های کلانی به دست می‌آوردند.”
6. اگر می‌توانستید یک قدرت ماورایی داشته باشید، چه قدرتی را انتخاب می‌کردید؟
اگر می‌توانستم یک قدرت ماورایی داشته باشم، انتخابم توانایی پیش‌بینی آینده بود. این قدرت می‌توانست به من کمک کند تا تصمیمات بهتری بگیرم و همیشه یک قدم جلوتر باشم.