1 . لطفاً خودتون رو معرفی کنید.
من امیررضا خلفیام علاقهمند به یادگیری در فروش و مارکتینگ!
2. درباره سابقه کاری خودتون و تجربههایی که در زمینه فروش دارید توضیح بدید.
در چند سال گذشته، در نقشهای سرپرست CRM، مدیر توسعهی کسبوکار و مشاور و منتور فروش و بازاریابی به سازمانها کمک کردهام تا فرآیندهای بازاریابی و فروش خود را توسعه دهند و فروش را به شیوهای علمی و اجرایی رشد دهند. تجربهی همکاری در بازارهای متنوع از جمله فناوری، تبلیغات و خردهفروشی به من نشان داده که چالشهای فروش، فراتر از محصول و قیمت است.
مسیر مشتری، مدلهای فروش و استراتژیهای بازاریابی، همگی در نرخ تبدیل و موفقیت تجاری نقش حیاتی دارند. تمرکز من بر تحلیل رفتار مشتری، طراحی مدلهای فروش و بهینهسازی سفر مشتری (Customer Journey) بوده است تا بتوانم سازمانها را در افزایش نرخ تبدیل و بهبود ارتباطات تجاری همراهی کنم. اما در این مسیر، تنها ارائهی دانش کافی نیست—ادغام مفاهیم علمی با تجربهی عملی، کلید موفقیت در این حوزه است. در طی این سالها، بر مدیریت قیف فروش (Marketing Funnel)، پیادهسازی سیستمهای CRM و مذاکرههای B2B تسلط پیدا کردهام و تلاش کردهام که سیستمهای اجرایی و کاربردی طراحی کنم که منجر به رشد پایدار در سازمانها شود.
3. چگونه وارد دنیای فروش شدید و اولین تجربههای شما در این زمینه چه بود؟
از زمین فوتبال تا دنیای فروش؛ سفری که مسیرم رو عوض کرد!
اگه ۷-۸ سال پیش کسی ازم میپرسید که قراره توی مسیر فروش و بازاریابی بیافتم، احتمالاً یه لبخند میزدم و میگفتم: “من فوتبالیستم، نه فروشنده!”
من توی لیگ برتر امیدها فوتبال بازی میکردم. زندگی من زمین سبز بود، دویدن، رقابت، برد و باخت. اما یه مشکل بزرگ وجود داشت: فوتبال هنوز برام پول نداشت! برای اینکه بتونم تمریناتم رو ادامه بدم، دنبال یه درآمد غیرفعال بودم، یه چیزی که نیازی نباشه توش مدام حضور فیزیکی داشته باشم. این شد که رفتم سراغ بازارهای مالی.
اولین جرقه: یه کلمه عجیب به اسم “فروش”
سال ۹۷ بود که شروع کردم به خوندن دربارهی بازارهای مالی. اما هرچی بیشتر مطالعه میکردم، یه چیز بیشتر توی چشمم میزد—فروش و مذاکره! هر نویسندهای که تو این حوزه مطالعه میکردم، دیر یا زود یه اشارهای به این دو تا کلمه میکرد. برام عجیب بود، چه ربطی داره؟ اما یه چیزی ته ذهنم میگفت که اینا کلیدهای مهمیان.
کرونا و یه چرخش اساسی توی مسیرم
بعدش کرونا اومد و فوتبال برای من تموم شد، حداقل تو اون مقطع. وقتی یه مسیر بسته میشه، معمولاً یه راه دیگه پیدا میکنی—و برای من، اون راه فروش بود. تصمیم گرفتم که جدی یادش بگیرم، نه فقط با خوندن، بلکه توی میدون واقعی.
رفتم توی اولین شرکتی که قرار بود توش کار کنم. وقتی برای مصاحبه رفتم، به مدیرمون گفتم: “من ادمین اومدم، ولی ادمین نمیرم! من میخوام فروش یاد بگیرم.” ازش خواهش کردم که هر جلسهای میره، من رو هم با خودش ببره.
یادگیری توی میدون واقعی
هر جلسهای که امکانش بود، همراهش میرفتم. با دقت گوش میدادم، یادداشت برمیداشتم، نگاه میکردم که چطوری مذاکره میکنه، چطور قیمت میگه، چطور با مشتری ارتباط برقرار میکنه. اما فقط به جلسات بسنده نکردم—از ۸ صبح شرکت بودم تا ۱۰-۱۱ شب، و بقیهی وقتم رو پای مطالعه و دیدن دورههای فروش و مذاکره میگذروندم.
یادگیری برام یه کار روزمره شده بود. نه به خاطر اینکه مجبور بودم، بلکه چون برام جذاب بود. میخواستم بفهمم فروش چطور کار میکنه، چطور میشه توی یه مذاکره برنده شد، چطور میشه اعتماد مشتری رو جلب کرد.
قدمبهقدم، رشد توی مسیر فروش
کمکم مسیرم توی شرکت تغییر کرد. از یه ادمین، تبدیل شدم به یه کارشناس فروش. بعدش، به اکانت منیجر. اما اینجا متوقف نشدم—توی چندین صنعت و کارخانه کار کردم، با تیمهای مختلف همکاری داشتم، توی بخشهای مختلف مثل مدیریت CRM و مدیر توسعهی کسبوکار تجربه کسب کردم و کمکم وارد نقشهای مشاورهای شدم.
فروش؛ یه بازی استراتژیک مثل فوتبال
حالا که به مسیرم نگاه میکنم، میبینم که فروش برای من خیلی شبیه فوتباله. توی فوتبال، فقط تکنیک داشتن کافی نیست، باید استراتژی داشته باشی، باید بدونی کی حمله کنی، کی دفاع کنی، کی پاس بدی و کی شوت بزنی. فروش هم همینه—باید بدونی مشتری چی میخواد، باید گوش بدی، تحلیل کنی، و بهترین حرکت رو انجام بدی.
و درست مثل فوتبال، من هنوز توی این مسیر در حال یادگیری و پیشرفت هستم.
4. دیدگاه شما درباره فروش چیست و فروش را چگونه میبینید؟
من معتقدم که فروش کمک میکنه دنیا جای بهتری برای زندگی بشه. چون مستقیماً روی کیفیت روابط ما تاثیر میذاره.
در واقع، همهی ما فروشندهایم. از بچهای که تازه به دنیا اومده و گریهش رو میفروشه و شیر مادر میخره، تا وقتی که بزرگتر میشه و نمرهش رو میفروشه و دوچرخه میخره، تا وقتی که وارد بازار کار میشه و مهارتش رو میفروشه و پول میگیره…
همهی ما در حال فروختن هستیم.
پس فروش فقط یه مهارت برای کسبوکار نیست—فروش یک مهارت برای بهتر زندگی کردن هست. هر روز داریم ایدههامون، باورها، تواناییها و حتی احساساتمون رو به دیگران ارائه میدیم. هرکسی که این مهارت رو بهتر بلد باشه، روابط قویتری میسازه، فرصتهای بیشتری پیدا میکنه و در نهایت، زندگی موفقتری داره.
فروش یعنی شناخت نیازها، برقراری ارتباط و ارائهی چیزی که واقعاً ارزشمنده. و این مهارتیه که همهی ما، در هر جایی از زندگی، بهش نیاز داریم.
5. آیا جمله یا توصیهای دارید که همیشه به آن اعتقاد دارید و برای دیگران الهامبخش باشد؟
آدمهای معمولی صدها چیز میبینند و میشنوند و یک عمل میکنند اما افراد حرفهای یک یاد میگیرند و ۱۰۰ عمل میکنند…
تلاش کنیم حرفهای باشیم و هر چیزی که یاد میگیریم رو خوب به کار بگیریم!
6. برای برقراری ارتباط با شما، از چه روشهایی میتوان استفاده کرد؟
ایمیل: amirezakhalafi@gmail.com
اینستاگرام: amirrezakhalafi
لینکدین: amirrezakhalafi
7. اگر میتوانستید یک قدرت ماورایی داشته باشید، چه قدرتی را انتخاب میکردید؟
بتونم زمان رو متوقف کنم و ساعتها کتاب بخونم!